جدول جو
جدول جو

معنی تورکه ده - جستجوی لغت در جدول جو

تورکه ده
(تُ کِ دِ)
دهی از دهستان گورائیم است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و 214 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوره ده
تصویر کوره ده
ده کوچک و کم رونق، ده کم جمعیت و دور از آبادی
فرهنگ فارسی عمید
(تُ کِ دَ)
رئیس دیوان تفتیش عقاید در اسپانی که در سال 1420م. در والادولید متولد شد و در سال 1498م. درگذشت. وی به علت بی رحمی ها و قساوت هایش مشهور گردید و نامش با خاطرات تفتیش عقاید آمیخته شده است. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی و الحلل السندسیه ص 333 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ کِ دِ)
نام یکی از دهستانهای بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز است. این دهستان از شمال به دهستان حومه ذیلائی از خاور به بخش قلعۀ زراس و از جنوب بدهستان حومه بخش مسجد سلیمان و از باختر به شهرستان شوشتر محدود است این دهستان کوهستانی و گرمسیر و از 14 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و در حدود 1700 تن سکنه دارد آب آن از چشمه و محصول عمده آن غله و شغل اهالی زراعت و گله داری است و عده دیگر کارگر شرکت نفت می باشند. راه های دهستان اتومبیل رو و قراء مهم آن عبارتند از چم آسیاب (سیف آباد) قبیلهی، دره گورو، و ساکنین آن از طایفۀ بختیاری می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اَ گُ)
توبه دهنده. آنکه گناهکار را از تکرار گناه بازدارد:
الفت ده هجران و وصال است صبوری
مخموری می توبه ده و توبه شکن شد.
نظیری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ دِهْ)
ده کوچک و کم آباد. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). ده کم جمعیت که چندان آبادانی نداشته باشد. (ناظم الاطباء). دهی بسیار کوچک و کم سکنه و کم حاصل. دهی کوچک و ناچیز و حقیر. ده کوره. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
من روشنم از دود غم روز به خویش
ای چرخ تو می دانی و این کوره ده خویش.
رکنای مسیح کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوره ده
تصویر کوره ده
ده کوچک و کم آباد
فرهنگ لغت هوشیار